فتنه ای فراگیر
از جمله آیاتی که لحنی شدید و انذارگونه نسبت به تمامی مسلمانان و نه فقط ستمگران دارد، آیه 25 سوره انفال است:
«وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لا تُصِیبَنَّ الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقاب» (و بپرهیزید فتنهای را كه چون آید تنها مخصوص ستمكاران شما نباشد و بدانید كه خدا شدید العقاب است)
باید دید این فنته چیست که نه تنها ظالمان بلکه تمامی مردم را دچار آسیب ساخته و در عقوبت الهی اسیر میسازد! در این مجال به بررسی این آیه و بیان برخی نکات مهم پیرامون آن میپردازیم تا نوع فتنه و زمان و مکان وقوع آن مشخص گردد.
مقصود از فتنه
«فتنه» در قرآن مجید در موارد متعددی به كار رفته است. گاهی به معنای آزمایش و امتحان و گاهی به معنای بلا و مصیبت و عذاب آمده است.
این كلمه در اصل به معنای داخل كردن طلا در كوره است تا خوبی و بدی آن آشكار شود. پس از مدتی معنای ثانوی به خود گرفته و به معنای آزمایشها كه نشاندهنده چگونگی صفات باطنی انسانهاست بكار برده شده است. همچنین در مورد بلاها و مجازاتها كه باعث تصفیه روح انسان و یا تخفیف گناه اوست به كار میرود.
در آیه مورد بحث «فتنه» به معنای بلاها و مصائب اجتماعی است كه دامن همه را میگیرد و به اصطلاح خشك و تر در آن میسوزند. خاصیت حوادث اجتماعی چنین است، هنگامی كه جامعه در ادای رسالت خود كوتاهی كند و بر اثر آن قانونشكنیها و هرج و مرجها و ناامنیها و مانند آن به بارآید نیكان و بدان در آتش آن میسوزند.
افراد جامعه نه تنها موظفند وظایف خود را انجام دهند بلكه موظفند دیگران را هم به انجام وظیفه وادارند زیرا اختلاف و پراكندگی در مسائل اجتماعی موجب شكست برنامهها خواهد شد و دود آن در چشم همه میرود. چنان كه در حدیث معروفی از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است كه فرمودهاند: «ان اللَّه عز و جل لا یعذب العامة بعمل الخاصة حتی یروا المنكر بین ظهرانیهم و هم قادرون علی ان ینكروه فاذا فعلوا ذلك عذب اللَّه الخاصة و العامة؛ خداوند عزوجل هرگز عموم را به خاطر عمل گروهی خاص مجازات نمیكند مگر آن زمان كه منكرات در میان آنها آشكار گردد و توانایی بر انكار آن داشته باشند در عین حال سكوت كنند در این هنگام خداوند آن گروه خاص و همه توده اجتماع را مجازات خواهد كرد»
مقصود از ظلم
از دیگر کلیدواژههایی که در این آیه وجود داشته و شایستگی بررسی دارد واژه «ظلم» میباشد. ظلم انواع و اقسامی دارد و باید دید این آیه کدام نوع ظلم را مدنظر قرار داده است.
ظلم مذکور در آیه باید دامنهای وسیعتر از ظلم به خدا، خود و مخلوق داشته باشد. چرا که این موارد تنها گریبانگیر فرد بوده و دیگران را دچار نمیسازد و از اینكه خداوند همه امت را از آن زنهار داده معلوم میگردد كه منظور آن ظلمی است كه اثر سوئش عمومی باشد، و چنین ظلمی ناچار باید از قبیل بر هم زدن حكومت حقه اسلامی و زمام آن را به ناحق به دست گرفتن و یا پایمال كردن احكام قطعی از كتاب و سنت كه راجع به حكومت حقه است باشد.
شخصی از امام صادق (علیه السلام) معنای جمله «وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لا تُصِیبَنَّ الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً» را سۆال كرد، حضرت فرمودند: اطلاع دارم كه منظور از آنها اصحاب جمل است»
مصداق فتنه در جامعه مسلمین
هر چه باشد در فتنههای واقع شده در صدر اسلام نمونهای از این فتنه دیده میشود، به طوری كه آیه شریفه كاملاً و به طور وضوح بر آن فتنهها منطبق میگردد، چون فتنههای مزبور وحدت دینی اسلام را منهدم نموده و با ایجاد تفرقه قدرت و شوكت اسلام را در هم شكست، و خونهایی به ناحق ریخت و باعث اسارت و غارت و هتك نوامیس و حرمتها گردید و كتاب و سنت متروك شد، هم چنان كه خود قرآن از زبان پیغمبرش حكایت نموده كه گفت: «یا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً» (فرقان/30: پروردگارا همانا قومم این قرآن را متروك گذاشتند)
از جمله مفاسد شوم این فتنه این است كه امت اسلام حتی بعد از آنكه به اشتباهات و اعمال زشت خود تنبه پیدا كند نمیتواند از آن عذاب دردناكی كه این فتنه به بار آورده خود را نجات دهد، آری «كُلَّما أَرادُوا أَنْ یَخْرُجُوا مِنْها مِنْ غَمٍّ أُعِیدُوا فِیها وَ ذُوقُوا عَذابَ الْحَرِیقِ» (حج/22: هرگاه خواهند از دوزخ بدرآیند و از غم و اندوه آن نجات یابند باز فرشتگان عذاب، آنان را به دوزخ برگردانند و گویند باز باید عذاب آتش سوزان را بچشید)
عالمان اسلامی برخی وقایع صدر اسلام را در شمار مصادیق این فتنه آوردهاند که از آن جمله میتوان به جریان سقیفه، قتل عثمان، جنگ جمل و شهادت امام حسین (علیه السلام) اشاره نمود. تمامی این رویدادها سبب ایجاد اختلاف میان مسلمین شدهاند. لکن آنچه به نظر به عنوان مصداق صحیحتر به نظر میرسد و در روایات نیز بیشتر مورد تأکید قرار گرفته است جریان سقیفه و جنگ جمل میباشد که سبب ایجاد تفرقهای عمیق در بین مسلمین کشت و وحدت و انسجام مسلمانان را تا عصر کنونی تحت الشعاع قرار داد. فتنهای که منجر به ایجاد فرقههایی در میان مسلمانان کشت. از جمله این احادیث میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
شخصی از امام صادق (علیه السلام) معنای جمله «وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لا تُصِیبَنَّ الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً» را سۆال كرد، حضرت فرمودند: اطلاع دارم كه منظور از آنها اصحاب جمل است»
از جمله مفاسد شوم این فتنه این است كه امت اسلام حتی بعد از آنكه به اشتباهات و اعمال زشت خود تنبه پیدا كند نمیتواند از آن عذاب دردناكی كه این فتنه به بار آورده خود را نجات دهد، آری «كُلَّما أَرادُوا أَنْ یَخْرُجُوا مِنْها مِنْ غَمٍّ أُعِیدُوا فِیها وَ ذُوقُوا عَذابَ الْحَرِیقِ»: هرگاه خواهند از دوزخ بدرآیند و از غم و اندوه آن نجات یابند باز فرشتگان عذاب، آنان را به دوزخ برگردانند و گویند باز باید عذاب آتش سوزان را بچشید)
در جایی دیگر آمده است: امام (علیه السلام) فرمودند: این آیه در حق طلحه و زبیر كه جنگ جمل را به راه انداخته و با علی (علیه السلام) محاربه نموده و به آن حضرت ظلم كردند نازل شده است»
از ابن عباس روایت شده است كه گفت: وقتی آیه «وَ اتَّقُوا فِتْنَةً» نازل شد رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «كسی كه علی را بعد از وفات من بر سر مسند من ظلم كند (و منصب مرا كه بعد از من حق او است از او بگیرد) مثل این است كه نبوت من و نبوت انبیای قبل از مرا انكار كرده است»
از زبیر روایت كردهاند كه گفت: ما مدتها آیه «وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لا تُصِیبَنَّ الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً» را قرائت میكردیم و نمیدانستیم كه مقصود از آن خود مائیم»
نتیجه:
آنکه آیه شریفه امت اسلام را به فتنهای تهدید كرده است كه وحدت كلمهشان را بر هم زده و دچار تفرقه و پراكندگیشان میكند، و اگر از آن فتنه پرهیز نكنند دچار عذاب شدیدی میشوند. این فتنه بیشک در زمانی نزدیک به حضور نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) روی داده است و آتش آن تا عصر حاضر دامان تمامی مسلمانان را فراگرفته است.
آری آنان که ماجرای غدیر و حدیث ثقلین را فراموش کردند موجبات به راه افتادن این فتنه را فراهم ساختند و تفرقهای ابدی را در میان مسلمانان را راه انداختند و انسجام ستودنی آنان را بر هم زدند.
امید است تا روزی با ظهور حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) این فتنه از جامعه مسلمین رخت بربندد.
فراوری: زینب مجلسی راد
بخش قرآن تبیان
منابع:
ترجمه تفسیر المیزان، ج 9، ص 63.
تفسیر نمونه، ج 7، ص 130.